هر چه آب به او بدهی، باز هم آب میخواهد. از خوردن آب سیراب نمیشود. گویی این تشنگی درونی نمیخواهد هیچ وقت فرو نشیند. میگویند دچار مرض «استسقاء» شده است....
اسم این مرض را شنیدهای؟... مرضی است که در آن، تشنگی، بیمار را از پا میاندازد. هر قدر هم که آب بخورد، باز هم احساس تشنگی میکند و آب میخواهد. آبی که میخورد، او را سیراب نمیکند... .
گاهی روح آدم هم همین مرض را میگیرد و دچار عطش بی پایان میشود. اگر هر چه بخواهد، برایش آماده کنی بیشتر میخواهد و به آنچه برایش تهیه کردی، قانع نمیشود. این تشنگی درونی یا همان «حرص و آز» کم کم بر وجود آدمی چیره میشود و سرانجام هم او را از پا در میآورد.
اگر نفست و روح و روانت را با «قناعت» آشنا کردی، نه تنها زندگی دیگر برایت سخت و طاقتفرسا نیست، که لذتبخش هم هست.
قناعت؛ یعنی انسان به آنچه خداوند از رزق و روزی و امکانات زندگی برایش تعیین کرده است، قانع و راضی باشد، آرزوهای طولانی و بلندپروازی، حرصورزی و طمع به مال دیگران نداشته باشد و در امور زندگی میانه رو باشد.
امام علی (علیه السلام) نیز فرموده: «شکرگزارترین مردم نسبت به نعمتها، قانعترین آنهاست و ناسپاسترین آنان در برابر نعمتها، حریصترین آنها».
گروهی از مردم به دلیل خوشگذرانی و ولخرجی، بیش از درآمد خود خرج میکنند و در نتیجه، هر روز بیشتر از روز قبل بدهکار میشوند تا اینکه زندگیشان فلج میشود. به فرموده پیامبر خدا قناعت، ثروتی تمام نشدنی است.
به راستی، انسان اگر تمام ثروت دنیا و همه امکانات را داشته باشد ولی صفت قناعت در او نباشد، فقیر و بیچاره است و نه تنها دنیا، بلکه آخرت خویش را نیز از دست میدهد. امام صادق(علیه السلام) فرمود:
به آنچه خداوند قسمت تو کرده، قانع باش و به آنچه دیگران دارند، چشم مدوز و آنچه را بدان نمیرسی، آرزو مکن؛ زیرا کسی که قانع باشد، سیر میشود و کسی که قانع نباشد، سیر نمیشود. پس بهره آخرتت را دریاب.
سعدی میگوید:
درویشی را دیدم که در آتش میسوخت و خرقه بر خرقه میدوخت و تسلّی خاطر خود را این بیت ترنّم میکرد:
به نان خشک قناعت کنیم و جامه دلق
که بار محنت خود بهْ که بار منّت خلق
در ادامه به نتایج قانع نبودن در زندگی می پردازیم:
ذلّت و خواری:
کسی که به آن چه خدا برای او مقدّر کرده است راضی نباشد خواه ناخواه چشم طمع به مال دیگران خواهد داشت که در نتیجه، دست نیاز به سوی آنان دراز خواهد کرد و این خود موجب ذلّت و خواری او خواهد شد.
انسان باید همیشه در زندگی اعتدال و میانه روی را از دست ندهد و قناعت را پیشه خود سازد، که در غیر این صورت، روی سعادت و خوشبختی را نخواهد دید
امام صادق علیه السلام فرمود: ما أقبح بالمۆمن أن تکون له رغبة تذلّه.
چه زشت است برای مۆمن که میل و رغبتی در او باشد که او را خوار و ذلیل کند.
مرحوم مجلسی می فرماید: والمراد الرّغبة إلی النّاس بالسّۆال عنهم وهی الّتی تصیر سببا للمذلّة و امّا الرّغبة إلی اللّه فهی عین العزّة.
مقصود از میل و رغبتی که نکوهش شده و سبب ذلّت و خواری انسان می گردد آن است که دست به سوی مردم دراز کند و از آنان چیزی بخواهد، اما سۆال کردن از خدا و توجّه و رغبت به پروردگار گذشته از این که ذلت آفرین نیست مایه سربلندی و عین عزّت است.
شد ز دید لبّ جمله من طمع
خوار و عاشق شد که ذلّ من طمع
چون نبیند مغز قانع شد به پوست
بند عزّ من قنع زندان اوست
نگرانی دائم:
از نتایج آز و طمع، نگرانی و تشویش خاطر است.
امام صادق علیه السلام در باره نزول آیه وَ لاتَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ الی ما مَتَّعْنا بِهِ ازْواجا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیوةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ ابْقی سوره 20: آیه 131 هرگز چشم خود را به نعمت های مادّی که به گروه هایی از آن ها داده ایم میفکن که این ها شکوفه های زندگی دنیا است و برای آن است که آنان را با آن بیازماییم و روزی پروردگارت پایدارتر است می فرماید:
استوی رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم جالسا ثمّ قال من لم یتعزّ بعزاء اللّه تقطّعت نفسه علی الدّنیا حسرات و من أتبع بصره ما فی أیدی النّاس طال همّه و لم یشف غیظه و من لم یعرف أنّ للّه علیه نعمة إلا فی مطعم و مشرب قصر أجله و دنا عذابه.
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم وقتی این آیه را شنید راست نشست و فرمود: هر کس به خدا دل نبندد حسرت دنیا او را از پای در می آورد، و هر کس چشم از مال و ثروت مردم برندارد حزنش طولانی شود و خشمش فرو ننشیند، و هر کس نعمت خدا را تنها در خوردنی ها و نوشیدنی ها ببیند عمرش کم و عذابش: درد و رنجش نزدیک شود.
قرآن مجید در جای دیگر به همین مضمون می فرماید: لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ الی ما مَتَّعْنا بِهِ ازْواجا مِنْهُمْ وَ لاتَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُۆمِنینَ؛ هرگز چشم خود را به نعمت هایی که به گروه هایی از آن ها: کافران دادیم میفکن و به خاطر آن چه آن ها دارند غمگین مباش و بال و پر خود را بر مۆمنان فرو آر و آن ها را زیر پوشش مهر و محبت خود قرار ده. (سوره حجر: آیه 88)
بنابر این، انسان باید همیشه در زندگی اعتدال و میانه روی را از دست ندهد و قناعت را پیشه خود سازد، که در غیر این صورت، روی سعادت و خوشبختی را نخواهد دید.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: به آنچه خداوند قسمت تو کرده، قانع باش و به آنچه دیگران دارند، چشم مدوز و آنچه را بدان نمیرسی، آرزو مکن؛ زیرا کسی که قانع باشد، سیر میشود و کسی که قانع نباشد، سیر نمیشود. پس بهره آخرتت را دریاب
امام سجّاد علیه السلام فرمود: رأیت الخیر کلّه قد اجتمع فی قطع الطّمع عمّا فی أیدی النّاس؛ تمامی خیر و سعادت را در این دیدم که انسان به آن چه در دست مردم است چشم طمع نداشته باشد زیرا طمع خواه ناخواه انسان را خوار و ذلیل می سازد.
طمع بسیار کردن خواری آرد
نتیجه خواریش غمخواری آرد
مدار از کس طمع هر دم به چیزی
شود خوار از توقع هر عزیزی
طمع در هر چه بستی پای بستی
چو دست از جمله شستی رو که رستی
خلاصه دست دراز کردن به سوی این و آن از شرف و عظمت انسان می کاهد، یعنی او را بدهکار و مردم را بستانکار می کند، ولی بی اعتنا بودن به آن چه نزد مردم است (از ثروت و نعمت) سبب عزّت و سربلندی او می شود.
امام صادق علیه السلام فرمود: شرف المۆمن قیام اللّیل و عزّه استغناۆه عن النّاس؛ شرف و سربلندی مۆمن، در شب زنده داری، و عزّت او در بی نیازی از مردم است.
منبع:تبیان
:: موضوعات مرتبط:
تحقيقات،مقالات ,
خانواده و سبک زندگی ,
اخلاق و عرفان اسلامی ,
اخلاق کاربردی ,
,
:: برچسبها:
اگر در زندگی قانع نیستی ,
بخوان! ,
اخلاق کاربردی ,
اخلاق ,
اخلاق اسلامی ,
فضایل اخلاقی ,
رضایل اخلاقی ,
اخلاق در جامعه ,
اخلاق در اسلام ,
اخلاق در جامعه اسلامی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 3609